۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

گرگینه

یک اژدهایی داخل منه که هر از چند گاهی تنوره می کشه و من رو یک تکون حسابی می ده. راستش اژدها نیست، بدتره. یک دیو، یک موجود پلید، یک شیطان. هر وقت تکونم میده، نا خودآگاه یاد این شعر اخوان ثالث می افنم:


گرگ هاری شده ام
هرزه پوی و دله دو
شب در این دشت زمستان زده بی همه چیز
می دوم، برده ز هر خاک گرو
چشمهایم چو دو کانون شرار
صف تاریکی شب را شکند
همه بی رحمی و فرمان فرار ....


دقیقا احساس یک گرگ هار یا یک گرگینه رو دارم که هر کس با من باشه و یا حتی به من محبت کنه رو می گزم و مثل خودم می کنمش.
الان که فکر می کنم می بینم که تو کتاب مستطاب هری پاتر، (که برای من مثل یک رفرنس عالی میمونه)،* خیلی میتونم با پروفسور لوپین احساس نزدیکی کنم. و راستش ، با اینکه وقتی کتاب رو می خوندم خیلی ناراحت شدم که مرد، ولی الان فکر می کنم که واقعا راحت شد. وگرنه باید در تمام عمرش یا نگران این باشه که کسی از اطرافیانش رو گاز نگیره و یا در ندامت و عذاب وجدان آخرین گازی باشه که از یکی از دوستاش گرفته.
تازه از همه بدترش میدونید چیه؟ اینه که وقتی واقعا کسی رو می بینی که می خواهی گازش بگیری، از ته دل، ماه یا کامل نیست و یا پشت ابره! تازه گازش بگیری که چی بشه؟ اون هم بشه یکی مثل تو و بیفته به جون بقیه؟
گاهی آرزو می کردم ای کاش بتونم فرار کنم به جنگل تنهایی هام. یک جایی که هیچ نوع بشری نبیاشه که از گاز گرفتنش بترسم. یک جایی که فقط بدوم و دور بشم.

هرزه پوی و دله دو ....

جاییکه دیگه نباشم. گم شم. سیاه شم. سایه بشم. دود بشم.
اگر فیلم Legends of the fall رو دیده باشین، گاهی یک شباهت درونی عجیبی بین خودم و تریستان می بینم. (البته نه از نظر قیافه و هیکل!!!) گاهی حس میکنم درون من هم یک خرس قوی و وحشی و وحشتناکی هست که دیگران رو خورد میکنه. هر چی به من نزدیکتر، بدتر.
شاید بالاخره یک روز فرار کنم و به جنگل برم. اگر کمی از خودخواهی هام کم کنم و بتونم از خودم بگذرم.
شاید.



* جناب آقای "ارج"! دهنت رو گاییدم با اون کامنتهایی که در مورد علایم سجاوندی به من دادی. الان هر وقت میخوام یک ویرگول یا پرانتز یا هر کوفت دیگه ای بذارم، اون قیافه مضحک تو و اون لبخند احمقانه ات میاد جلوی چشمام! مرده شور ببردت با اون کامنتهات!!

۲ نظر:

ارج گفت...

عفت كلام داشته باش فضول! بده كمكت مي‌كنم كيفيت بلاگت بره بالا، الاغ؟!!
ضمناً، معمولاً فيلم‌ها رو به imdb لينك ميدن نه Wikipedia!

پي‌نوشت: اصلاً با اين پستت حال نكردم!

فضول گفت...

اولا که حقته.
ثانیا اول خواستم به imdb لینک بدم، دیدم تو ویکی خلاصه فیلم رو هم داره و اگر کسی فیلم رو دیده باشه و بشناسه که دیگه نیاز به لینک نداره و اگر هم ندیده باشه، با ویکی چیزهای بیشتری گیرش میاد.
ضمنا بسیار متاسفم که با این پست حال نکردی، ولی متاسفانه خیلی این حس گرگینه بودن رو دارم و حقیقت بود. البته نظر شما برای من محترم، اما به تخمم که حال نکردی!