۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه

حلقه دوستان

راستش بیشترین کاری که از اول زندگی ام کرده ام سرمایه سوزی بوده. هزاران چیز داشته ام که میتونسته سرمایه ام باشه و من ازش استفاده نکرده ام. از زمان که مهمترین سرمایه است بگیر تا درس و تحصیلات. همه رو خراب کرده ام. از هیچ کدوم اون طوری که باید و شاید استفاده نکرده ام. کارم فقط دنبال لذت های زودگذر بودن بوده. هدف های کوچیک. هدفهای بن بست یا حداقل برای من بن بست. هدفهایی که ادامه ندادمشون که اگر ادامه پیدا میکردن به راههای خیلی خوبی میرسیدند. حالا یا تنبلی کرده ام در ادامه دادنشون و یا این که اصلا کور بوده ام و فرصتها رو ندیده ام. که این کور بودنه بد دری است. به خصوص که ببینی دیگران از یک صدم فرصتهای تو چه استفاده هایی میبرند و به کجاها که نمیرسند.
اما این وسط فقط و فقط از یک فرصتم استفاده کرده ام و اون رو به سرمایه ای بزرگ تبدیل کرده ام. سرمایه ای خیلی بزرگ و بی قیمت. سرمایه ای که به اون بد مینازم.و میدونم که خیلی ها حسرت داشتنش رو میخورن و حاضرن نصفی عمرشون رو بدن و در عوض این رو داشته باشن که حتی به نظر من برای اون همه عمر هم کمه! و اون داشتن دوستانی است که تو رو میفهمند و من هر تعریفی که از یک دوست صادق داشته باشم، زیر مجموعه کردار اونها قرار میگیره.
من همیشه در قبال دوستانم یک دغدغه دارم. و اون هم اینه که آیا همون قدر که من اونها رو دوست دارم و همون قدر که اونها در کنار من هستند و در زنجها و غمهای من شریکند و همان قدر که اونها برای من حق دوستی رو به جا میارن، من هم میتونم براشون نقشی مشابه رو داشته باشم؟ بی اغراق فکر میکنم که اون قدری که من دردسر دارم و اونها رو اذیت میکنم، اونها باید عقلشون کم باشه که هنوز من رو ول نکرده اند!!! و واقعا اگر در زندگی هیچ نداشته باشم، همین داشتن اونها برام بزرگترین نشونه از لطف خداست. 
و این وسط گاهی نشونه هایی میبینم. این که میبینم دوستان من رو از خود میبینند. که حتی در زمانهای کوتاه بودنشون یا آزاد بودنشون من رو به کنار خود میبرند. که وقتی با دوستان یکرنگشون هستند، من رو هم صدا میزنند.
و این یکی از بزرگترین شادی هایی است که در قلبم احساس میکنم. 
خیلی دوستتون دارم. ممنون.

۱ نظر:

saman گفت...

salam az asal khabar dari?cher comentash baz nemishe?